به هر کی رو بدی روزی تو را تا ته جرت میده
همه حتی رفیقی که دمادم ساغرت میده
اگه پیکی میزد وِردش سلامت بود و بیدردی
بهت سالار میگفت و حالا درد سرت میده
همش مثل داداش بودی براش هر کار میکردی
تو سلطان بودی و حالا عذاب خاطرت میده
جلوی روی تو قربون میرفت هفت جد و آبادت
ولی حالا میفهمیفحشها پشت سرت میده
نگفتی کمتر از گل هیچوخ با اون و با بیشرمی
میایسته صاف توی روتو فحش مادرت میده
همش میرفت قربون دو چشم و صورت ماهت
الان در وصف تو شرحی ز شکل عنترت میده
گرفتی دستشو بیرون کشیدیش از کثافتها
بخوای حالا که راحت شی ز غمها کاترت میده
تو بودی کفتر جلدی که روی بوم اون بودی
ولی آخر بدون هیچ احساسی پِرِت میده