بهار پر گل ما را تو زینت افزایی
بهار با تو بهار است بس که زیبایی
همه وجود تو خوبی و حسن و زیباییست
علاوه بر منش نیک و مجلسآرایی
نظر ز روی تو برداشتن که ممکن نیست
که نور و چشم و چراغ دلم سراپایی
تو آتشی به دلم میزنی ز گرمیلطف
تو روح و جان مرا میکشی به شیدایی
به مجلسی که تو باشی بقیه گو بروند
که نیست غیر رخ خوب تو تماشایی
اگر نباشی و باشند دیگران پیشم
فرار میکنم از هر کسی به تنهایی
دمیبدون تو بودن برای من سخت است
به لحظه لحظهی عمرم توئی که معنایی